گرانی
گرانی
بخشی از سرمقاله کیهان
احساس عمومي كه با مشاهدات روزمره تائيد مي شود حكايت از آن دارد كه «گراني» از يكسو افسارگسيخته است و از سوي ديگر، مسئولان محترم نيز افسار آن را رها كرده و اين اسب چموش و سركش را به حال خود گذاشته اند. اين جملات نه فقط براي مردم آشناست بلكه تقريباً همه روزه با آن سروكار دارند...-چرا گران؟...-همين است كه هست...-شكايت مي كنم...-برو به هر جا و هر كس كه دلت مي خواهد شكايت كن!... و متاسفانه راست مي گويد، چون جايي براي شكايت نيست و اگر هست، گوشي براي شنيدن و اراده اي براي برخورد وجود ندارد!
چه بايد كرد؟! پاسخ هاي رايج بسياري از مسئولان در مقابل اين پرسش مردم، يك پاسخ كليشه اي، تكراري و با عرض پوزش بي خاصيت است...« بايد با گراني برخورد ريشه اي كرد»!... خب! كدام برخورد ريشه اي صورت گرفته؟ و يا قرار بوده صورت بگيرد و ناكام مانده؟... تقريباً- تاكيد مي شود كه تقريباً-هيچ!
اگر حاكميت دوگانه در عرصه اقتصادي كشور را قبول داريد- كه با توجه به اينهمه شواهد و اسناد غيرقابل انكار- نمي توانيد قبول نداشته باشيد، چرا با تروريست هاي اقتصادي و سرمايه داران حاكم در عرصه اقتصاد و حاكميت سرمايه برخورد جدي نمي كنيد؟ و دريغ از يك بازرسي خشك و خالي!... قديمي ترهاي تهران ضرب المثلي دارند كه وصف الحال است؛ يك گره شاخ، از صدگز دم بهتر است. دم مگس مي پراند و شاخ، سينه متجاوز را مي دراند.